تاوان معلمی / بخش شانزدهم / رسول بداقی
اندیشه وهنر معلم
راه معلم: مابایدبرای رسیدن به دموکراسی ازکودکان آغازکنیم،تنهاراه رسیدن به دموکراسی آموزش وپرورش است.

بخش های یکم تا پانزدهم این داستان را می توانید در بخش موضوعات(تاوان معلمی) در همین سایت بخوانید.

ازاین پس هفته ای دو شماره ازاین خاطرات پخش خواهد شد.

 تاوان معلمی/ بخش شانزدهم / رسول بداقی

من از آن لحظه تحویل بازجو شدم،ازچند پله بالا رفتیم،ازآنجایی که چشم بند روی چشمم بود،فقط پاهای خودم را می دیدم،بازجو پشت سرمن می آمد و من یکی یکی پله ها را می شمردم و بالا میرفتم،او هم تلاش می کرد،کمکم کند که زمین نخورم،درهنگام بالا رفتن و صحبت کردن تلاش می کردم که صدای بازجو را به ذهنم بسپارم،از چند تا در گذشتیم،وارد یک سالن بزرگ شاید 50 متری شدیم،یک صندلی چوبی دسته دار رو به دیوار گذاشته شده بود،فهمیدم آنجا جای نشستن من است،پشت صندلی یک میز بود،و پشت میزدو صندلی گذاشته شده بود،هردو صندلی چرمی بودند،بازجوبا احترام ازمن خواست  روی صندلی بنشینم،دقایقی گذشت،بازجو درحالیکه داشت کیفش را باز می کرد،و وسایلش را روی میز می چید،بامن خوش و بشی کرد،من هم به ابراز احساسات او پاسخ دادم.

گفت: خوب جناب بداقی از خودت بگو.

گفتم : شما خودتان بیشتر مرا می شناسید،از چی بگویم؟

-         درسته ما چیزهای زیادی در باره ی شما می دانیم اما بهتر است از زبان خودتان بشنویم.

از صدای پای یکی فهمیدم که دوتا بازجو هستند،اولی خودش را معرفی کرد.

-         آقای بداقی من رحمانی هستم.
دیگری هم گفت من خورشیدی،داماد لرها هستم.

در پاسخ گفتم البته میدانم  که این نام مستعارشماست.

رحمانی گفت: نه ،رحمانی نام واقعی من است.

رحمانی تلاش می کرد بیشتر و بیشتر حرف بزند،که من بعدها فهمیدم که چرا او می خواسته بیشتر و بیشتر حرف بزند،ازهنرستانی  که من تا سال 88 آنجا تدریس می کردم،پرسید؛از نام دبیران،از موقعیت هنرستان ،نام دبیران را کلا فراموش کرده بودم،اما از موقعیت هنرستان وهرچیزی به غیر از آدمها برایشان شرح دادم،زیرا نمی خواستم برای کسی مشکلی  پیش بیاورم.

من و این آقای رحمانی درگذشته باهم قصه هایی شنیدنی  داشتیم که دربخش های بعدی این خاطرات برای خوانندگان ارجمند روشن خواهد شد.

اندکی ازمن قامتش بلندتربود،اماباتوجه به صدایش سنش بین 25تا26 سال نشان میداد،مرتب می خواستم ازسخنان آنان تااندازه ای به روحیات و باطن آنان پی ببرم،دراین کارهم تا اندازه ای پیروزبودم،بسیار تلاش می کردند،که اعتماد مرا جلب کنند،اماازآنجایی که من همیشه ازبازجوها دروغ شنیده بودم،هرگز نمی توانستم اعتمادکنم.

من آنروز پس از خوش و بش و صحبت های اولیه کلی داد وبیداد کردم صدایم را بالا آوردم،اصلا نخواستم یک کلمه بازجویی پس بدهم،آنها از من دلیل خواستند،که چرا بازجویی نمیدهی برای آن بازجوهای جوان توضیح دادم که هنگام ورود، در عکاسخانه ی بند دو الف فردی که عکس می گرفته به من اهانت کرده،و رفتارش توهین آمیز بوده،بازجوها باورشان نمی شد،اما از من خواستند که در یک برگه کل ماجرا را بنویسم در قالب یک شکاینامه تحویل آنها بدهم ،من هم همه ی توهین ها وحرف هایی که از سوی عکاس به من شده بودوحرفهایی کخه بین ما رد و بدل شده بود، رانوشتم ،امضا کردم،اثرانگشت گذاشتم و به آنها تحویل دادم.

آنروز گذشت،ساعت تقریبا 12 شده بود،بازجوها مجبورشدند که با من کناربیایند،لحن سخن گفتن رحمانی برای من بوی آشنایی می داد،اما این فقط یک حس یکطرفه نبود،چیزی بیشتر از یک احساس بود،یکدل می گفت،شاید هم استانی باشد،یکدل می گفت،شاید آشنا باشد.اما به خودم می گفتم از هیچکس انتظار محبت نداشته باش،این حس توریشه درنیاز دارد،به خودم نهیب میزدم:

" خودت باش مرد،به محبت هیچ بازجویی دل خوش نکن..! "

ادامه دارد.



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:

یک شنبه 27 اسفند 1396برچسب:, :: 19:16 :: نويسنده : *** راه معلم ***

مابرای رسیدن به دموکراسی،بایدازکودکان آغازکنیم ////////////// ///////////////
درباره ی سایت

به سایت اندیشه وهنر معلم خوش آمدید.>>>>>>>>>>>> راه معلم : ماناچاریم دموکراسی راازکودکان آغازکنیم. / تنهاراه رسیدن به دموکراسی آموزش وپرورش است./ آموزش دموکراسی ازگفت وگو آغازمی شود./کودکان رابایدبه شنیدن حرف همدیگرعادت دهیم/ وجدان بیدار/ پذیرش منطق /تعادل عقل و احساس / پرهیزازمفت خوری / رعایت قانون جمع / برتری منافع جمعی بر منافع فردی / این تفکر که "هیچکس بدون اشتباه نیست."رابایدبه کودکان بیاموزیم. /// اصل ۳۰ قانون اساسی جمهوری اسلامی : دولت موظف است وسایل آموزش و پرورش رایگان را برای همه ملت تا پایان دوره متوسطه فراهم سازد و وسایل تحصیلات عالی را تا سر حد خودکفایی کشور به طور رایگان گسترش دهد. //// اصل ۲۶ قانون اساسی جمهوری اسلامی : احزاب، جمعیت‏ها، انجمن‏های سیاسی و صنفی و انجمنهای اسلامی یا اقلیتهای دینی شناخته‌شده آزادند، مشروط به این که اصول استقلال، آزادی، وحدت ملی، موازین اسلامی و اساس جمهوری اسلامی را نقض نکنند. هیچ‌کس را نمی‌توان از شرکت در آنها منع کرد یا به شرکت در یکی از آنها مجبورکرد.
تنهاراه رسیدن به دموکراسی آموزش وپرورش است ..........
">
تازه ها
نويسندگان


خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 5
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 5
بازدید ماه : 37
بازدید کل : 5500
تعداد مطالب : 169
تعداد نظرات : 0
تعداد آنلاین : 1